خاطرات, درباره شهید

اگر رضایت حضرت زهرا(س) را می‌خواهی، رضایت بده

درباره شهید ابوطالب مبینی پدر ابوطالب در دوران مجردی روزی در مسجد سنگی، پای سخنان شیخ فخرالدین حجازی وصف حضرت ابوطالب عموی پیامبر(ص) را می شنود با خود تصمیم می گیرد اگر روزی خداوند فرزند پسری به او عطا کرد نام او را…

خاطرات, درباره شهید

از آغوش امام هشتم تا آسمان

درباره شهید ابوالفضل دهقان آزاد به روایت جعفر طهماسبی درگیر عملیات در اطراف دریاچه دربندیخان بودیم که دشمن شیمیایی زد. همه ی بچه هایی که آنجا بودند به فاصله چند ثانیه یا چند دقیقه به شهادت رسیدند. تنها تخریبچی که با گاز شیمیایی…

شهید ابوطالب مبینی (17)
خاطرات, درباره شهید

جسم های ضعیف، روح های قوی

درباره شهید ابوطالب مبینی به روایت جعفر طهماسبی بعد از عملیات بیت المقدس ۲ در زمستان ۶۶ با تعدادی از بچه های گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) برای ماموریت های تخریب و احیانا مین گذاری مقابل دشمن بر روی ارتفاعات پوشیده از برف  قمیش…

شهید سید باقر طباطبایی نژاد (33)
خاطرات, درباره شهید

شهادت پاداش سید باقر بود

به روایت سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و از همرزمان سردار شهید «سیدباقر طباطبایی‌نژاد»، در سخنرانی مراسم گرامیداشت شهید (مرداد 1394) در مسجد الزهرا (س) از همان اوایلی که به خدمت سید باقر رفته…

خاطرات, درباره شهید

او با ماست

درباره شهید اسماعیل رستمی یک سالی از شهادت همسرم می گذشت. یک روز عصر همراه فرزند کوچکم رفته بودیم بیرون از خانه. آن روزها حال روحی خوبی نداشتم. بچه هم مدام بهانه می گرفت. در مسیر برگشت، به خواربارفروشی محل رفتم تا برایش…

شهید سید باقر طباطبایی نژاد (26)
خاطرات, درباره شهید

او که در غرب، ماندنی شد

روایت «اکبر غمخوار» از شهید «سید باقر طباطبایی‌نژاد» «سید باقر طباطبایی‌نژاد» در عین شجاعت بسیار زیاد، بدن بسیار قوی داشت. زمانی که کشتی می‌گرفت، همه را زمین می‌زد و کسی حریف او نبود. از سویی دیگر معلومات اسلامی بسیار بالایی داشت و بسیار…

خاطرات, درباره شهید

یک عمر چشم انتظاری

خاطراتی درباره شهید بهنام حاجی آقایی به روایت مادر شهید می‌گفتند: در عملیات کربلای 5 مجروح شده بود. گلوله بازوی راستش را شکافته بود اما باز هم به مبارزه ادامه داده بود. عملیات که تمام شده بود، در سرشماری دیده بودند خبری از…

خاطرات, درباره شهید

یوسف گم گشته باز آمد…

خاطره درباره شهید یوسف جعفرقلی سه ماه و نیم از اعزامش به کردستان می گذشت که خبر شهادتش برای خانواده آمد. خانواده، با دلهایی آکنده از غم و اندوه، سه نفر راه راهی کردستان کردند تا پیکر پسرشان را بیاورند، اما معلوم شد…

خانهدسته‌هاحساب کاربریسبد خرید
جستجو کردن