ساندویچ نطلبیده مراده!

درباره شهید عبدالله قره تگینی

به روایت خواهر شهید

به عبدالله کلت داده بودند که در مواقع ضروری از آن استفاده کند یا اگر متوجه مورد مشکوکی شد اقدام کند. حق تیر هم داشت.

یک بار بعد از نمازجمعه بنا بود با همسرش و دختر من (که آن زمان ۹-۸ سال داشت) بیرون بروند. آنها را ترک موتورش سوار کرد، غافل از اینکه چند متر آنطرف‌تر منافقان آنها را زیرنظر گرفته‌اند و تعقیبشان می‌کنند.

میانه‌ی راه، عبدالله متوجه این موضوع شد. نگران جان زن و بچه همراهش بود، از طرفی هم نمی‌توانست آن دو را نگران کند.
به همسرش گفت: محکم بنشینید که باید از دست‌شان فرار کنیم.
همسرش با تعجب پرسید: از کی حرف می‌زنی؟
عبدالله نیم نگاهی به آینه‌ی موتور انداخت و جواب داد: دنبالمان هستند. فقط نترسید.
در تب و تاب تعقیب و گریز به خیابان انقلاب می‌پیچند و در یک ساندویچی پناه می‌گیرند. عبدالله که مراقب اوضاع بود و می‌خواسته وقت بیشتری بخرد، رو می‌کند به آن دو نفر: هرچی دوست دارید بخورید تا آب از آسیاب بیفتد.
دخترم تعریف می‌کرد: صدقه‌سری این پلیس‌بازی ساندویچ نطلبیده‌ای سهم ما شد و شوخی‌شوخی دلی از عزا در آوردیم.

منبع: گنجینه ل۱۰

صفحه شهید عبدالله قره تگینی

More To Explore

شهید

شهید

شهدا

شهید محمدرضا محمودی تفرشی

نام: محمدرضا نام خانوادگی: محمودی تفرشی نام مادر: فاطمه نام پدر: حسن تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۱۲/۲۵ محل تولد: تهران وضعیت تاهل: مجرد میزان تحصیلات: اول متوسطه (علوم تجربی) سن: ۱۷ سال تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۲/۱۲ محل

خانهدسته‌هاحساب کاربریسبد خرید
جستجو کردن