دل نوشته

آنکس که باید ببیند، می‌بیند

درباره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی جمله، بسیار ساده است و معنی، بسیار عمیق «باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم. آنکس که باید ببیند، می‌بیند.» جمله را که می‌شنوی و به آن که فکر می‌کنی، تازه پی می‌بری به راز…

خاطرات, درباره شهید

الصدیق الشهید

درباره شهید سید مجید حسینی هرات به روایت مادر شهید یک روز که ما خانه نبودیم و فقط مجید مانده بود، وقتی برگشتیم، از او پرسیدیم هیچکس تلفن نزد؟ او جواب داد: چون ممکن بود در جواب دادن، دروغ بگویم، گوشی را برنداشتم.…

خاطرات, درباره شهید

هاله‌ی نور

درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت هم‌رزم شهید بار آخر که آمد، کمتر از یک هفته بود که در جبهه بود. برای همین، همرزمان او را خوب نمیشناختند. در آن 4 روز، همیشه توی لاک خودش بود. مدام سر در گریبان داشت و…

خاطرات, درباره شهید

استوار چون کوه

خاطره ای درباره شهید محمداسماعیل آخوندی به روایت مریم آخوندی (دختر شهید) پدرم « شهید اسماعیل آخوندی» در کودکی از نعمت مادر بی بهره شد و در ابتدای دوران نوجوانی به منظور تأمین معاش، مشغول کار شد. تحمّل سختی ها به او روحیّه؛…

خاطرات, درباره شهید

بلیط یکطرفه

درباره شهید صمد یکتا به روایت همسر شهید به توصیه‌ی یکی از دوستان به کارهای جهادی می‌پرداختم. با توجه به تعطیل شدن دانشگاه فرصت برای انجام چنین کارهایی مهیا شده بود. اولین بار شهید را در منطقه‌ی سر پل ذهاب دیدم. او را…

شهید محمدحسین چیذری (2)
خاطرات, درباره شهید

شهیدی که تاریخ شهادتش را در وصیت‌نامه نوشته بود

درباره شهید محمدحسین چیذری به روایت مادر شهید اتفاق جالبي پيش از تولد محمدحسين رخ داد. هنگامي كه او را باردار بودم خواب برادرم كه از سادات و روحانيون است را ‌ديدم. او در خواب به من گفت: اسم فرزندت را محمد، حسين…

شهید ابوطالب مبینی (20)
خاطرات, درباره شهید

روحیه دار و روحیه بخش

درباره شهید ابوطالب مبینی به روایت جعفر طهماسبی در منطقۀ عملیات بودیم. درگیری هنوز شروع نشده بود و منتظر اعلام رمز عملیات و فرمان شروع بودیم. هوا تاریک بود. اما دشمن منور می زد که دید داشته باشد. ساعت حدودا 11 شب بود…

خانهدسته‌هاحساب کاربریسبد خرید
جستجو کردن