روایتِ نا تمام

درباره شهید احمد غلامی

خلاصه زندگینامه شهید احمد غلامی از کتاب روایت ناتمام!

کتاب پیش رو، تاریخ شفاهی سردار احمد غلامی جانشین تیپ ۱۰ سیدالشهدا فرمانده تیپ ۱۱۰ خاتم الانبیا در دوران دفاع مقدس است.

احمد غلامی اول شهریور ۱۳۳۰ در خانواده ای مذهبی از طبقه کارگری در شهر ری متولد شد.

او دوران تحصیل خود را در مدرسه ای اسلامی سپری کرد. تحصیل در این مدرسه و حضور وی در مساجد به همراه پدرش که ارتباط زیادی با مساجد داشت سبب گرایش او به فعالیت ها و دوستان مذهبی شد. وی در رشته برق از هنرستان فارغ التحصیل شد و پس از گذراندن دوره سربازی، در بیمه تامین اجتماعی و سپس در کارخانه سیمان تهران مشغول به کار شد.

* * *

غلامی در کارخانه سیمان، شاهد اولین اعتراض ها و اعتصاب های کارگری بود. مدتی بعد، او نیز به صف معترضان پیوست و به دلیل فعالیت هایی که انجام داد، مجبور به ترک کارخانه شد. سپس حدود ۴ ماه در یک مجتمع ریخته گری مشغول به کار شد. با شروع قیام مردمی علیه رژیم شاه، او نیز در حرکت عمومی مردم فعال بود و در درگیری های مسلحانه ۱۹ تا ۲۲ بهمن در نیروی هوایی تهران و همچنین درگیری های شهر ری حضور داشت.

* * *

غلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا در کمیته محله شان مشغول فعالیت شد و سپس در سال ۱۳۵۸، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. وی از اولین نیروهایی بود که در پادگان امام علی دوره آموزشی را سپری کرد. اولین ماموریت او پس از پیروزی انقلاب، حضور در خرمشهر در سمت فرمانده دسته برای مقابله با غایله گروهک خلق عرب بود که با حمایت رژیم بعث عراق در خرمشهر و آبادان دست به اقدامات خرابکارانه می زد. پس از آن، مهم ترین ماموریت او و سایر نیروهای سپاه تهران حفظ امنیت پایتخت بود، زیرا گروه های مسلح مانند مجاهدین خلق (منافقین) و سایر گروه های چپ مارکسیستی، امنیت تهران را بر هم زده و هر روز در نقاط گوناگون شهر آشوب و بلوا به پا می کردند. در این وضعیت، غلامی به همراه سایر نیروهای پادگان ولی عصر (ع)، تامین امنیت اماکن عمومی و دولتی مثل دانشگاه تهران، رادیو و تلویزیون، فرودگاه مهرآباد و حفظ امنیت نماز جمعه را بر عهده گرفتند. در همان زمان، غائله هایی در شهرهای دیگر کشور هم برپا شده بود.

غلامی علاوه بر فعالیت در تهران، برای مقابله با اقدامات مسلحانه گروه های چپ در ترکمن صحرا (گنبد کاووس) همراه با عده‌ای دیگر عازم این شهر شد و سپس به دنبال درگیری به وجود آمده در مسجد سلیمان در پی اجرای یک حکم، به مسجد سلیمان رفت و در خاتمه دادن به غائله و تشکیل سپاه آنجا کمک کرد. وی همچنین در پاکسازی شهرهای پاوه، سنندج، مریوان، بانه و مهاباد از عناصر گروه های ضدانقلاب از جمله کومله، دمکرات و گروه های دیگر که تحرک جدایی طلبانه را آغاز کرده بودند حضوری فعال داشت.

* * *

با شروع جنگ تحمیلی، وی به همراه گران ۶ سپاه تهران برای دفاع از خرمشهر بلافاصله عازم اهواز شد، ولی آنها به دلیل پاره ای از مشکلات نتوانستند به خرمشهر منتقل شوند. با شکسته شدن مقاومت مدافعان خرمشهر و اشغال این شهر، گردان ۶ ابتدا به ماهشهر رفت و سپس از آنجا عازم آبادان شد و در منطقه کوت شیخ مقابل خطوط نیروهای عراقی خط پدافندی تشکیل داد. غلامی در همین منطقه مجروح و برای مداوا به تهران اعزام شد.

وی پس از بهبودی، به عنوان مسئول محور در عملیات بازی دراز در منطقه سر پل ذهاب شرکت کرد.

بعد از این عملیات، فرماندهی گردان ۶ به وی محول گردید. گردان او پس از عملیات طریق القدس تحت امر عاشورا وارد این منطقه عملیاتی شد. بعد از آن، با وجود مخالفت فرماندهان ولی عصر غلامی به واسطه دوستانش در تیپ۲۷ محمد رسول الله از زمان اجرای عملیات فتح المبین مطلع شد و خود را به منطقه عملیات رساند و به همراه گردان عمار در عملیات شرکت کرد. بعد از این عملیات، وی از گردان ۶ جدا شد و با سمت جانشینی واحد اطلاعات عملیات تیپ۲۷ تا پایان عملیات بیت المقدس فعالیت کرد.

* * *

بعد از آزادسازی خرمشهر، در پی حمله اسرائیل به لبنان، غلامی با نیروهای تیپ ۲۷ محمد رسول الله راهی سوریه و لبنان شد. او در سوریه ابتدا به عنوان مسئول اطلاعات عملیات و مدتی بعد، به عنوان مسئول عملیات مشغول به کار شد و در آموزش نیروهای لبنانی ایفای نقش کرد. بعد از اتمام این ماموریت، با تدبیر ابراهیم همت فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول الله فرماندهی یکی از محورهای عملیات مسلم بن عقیل به غلامی واگذار شد.

* * *

با تشکیل تیپ حضرت سید الشهدا علیه السلام به فرماندهی علی موحد دانش، وی به سمت فرماندهی عملیات تیپ منصوب شد و چند ماه بعد با انتصاب کاظم رستگار به فرماندهی تیپ حضرت سید الشهدا جانشینی این تیپ را پذیرفت و در عملیات والفجر مقدماتی، والفجر۱، والفجر ۲، والفجر ۳ و خیبر در همین سمت فعالیت کرد.

* * *

غلامی در عملیات خیبر به شدت مجروح شد و مداوایش چهار ماه طول کشید.

در این زمان، بحث تشکیل یک تیپ دیگر در تهران مطرح شد و فرمانده سپاه، وی را به فرماندهی تیپ ۱۱۰ خاتم الانبیا منصوب کرد. بعد از عملیات خیبر، حوادث و جریانات سپاه منطقه ۱۰ (تهران) یا پادگان ولی عصر پیش آمد.

* * *

احمد غلامی در دو جلسه این موضوع را تشریح و انتقادات بخشی از نیروهای تهران به فرماندهی و مدیریت جنگ را روایت کرد.

در جریان برگزاری جلسات تاریخ شفاهی احمد غلامی، گفت و گوها تمام نشد. چرا که سردار احمد غلامی، در ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ در آخرین ماموریت خود در حلب سوریه، هدف اصابت ترکش قرار گرفت و از ناحیه سر به شدت مجروح شد. وی چند روز در بیمارستانی در شهر حلب بستری بود و سر انجام در سن ۶۵ سالگی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به همرزمان شهیدش پیوست.

بنابراین، گفت و گو با وی پس از ۱۸ جلسه مصاحبه که تا قبل از فرماندهی ایشان در تیپ ۱۱۰ خاتم الانبیا را شامل می شود، ناتمام ماند.

پس از این واقعه، مرکز، تصمیم به تکمیل کار گرفت. بر اساس این تدبیر، در نتیجه یک کار جمعی، گفت و گوهای انجام شده تدوین و متن کتاب، نهایی و آماده چاپ شد.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search