درد را دوست دارم!
اردیبهشت ۱۳۶۰ بود که طرح آزادسازی ارتفاعات بازیدراز در دستور کار قرار گرفت. محسن وزوایی هم در تمام مراحل شناسائی این حمله حضور داشت و همانجا بود که با خلبان شهید شیرودی ارتباط صمیمانهای...
اردیبهشت ۱۳۶۰ بود که طرح آزادسازی ارتفاعات بازیدراز در دستور کار قرار گرفت. محسن وزوایی هم در تمام مراحل شناسائی این حمله حضور داشت و همانجا بود که با خلبان شهید شیرودی ارتباط صمیمانهای...
همیشه قبل از نماز، خودش را در آینه نگاه می کرد و محاسنش را شانه می زد. این بار، مدتی به آینه خیره شد و دست آخر گفت: داداشی رفتنی شدم، مطمئنم که ساعتهای...
پنج شش نفر بودند، مقابل چندصد نفر عراقی! محسن هم آنموقع گلویش مجروح شده بود. سه تا تیر خورده بود و با همان حال، جبهه را هم اداره می کرد… قدرت فریاد زدن نداشت…...
محسن وزوایی را به عنوان فاتح بازیدراز میشناسیم. بازیدرازی که خوب به یاد دارد وقتی شهید وزوایی به همراه همرزمانش دیدند در محاصره دشمن قرار دارند و از نیروهای کمکی خبر نیست، شروع به...
چهلمین سال تاسیس تیپ سرافراز حضرت سید الشهداء(علیه السلام) گرامی باد. امروز که در جمع شما جوانان برومند انقلاب اسلامی هستم، برای من روز شیرین و خاطرهانگیزی است و انشاءالله خاطرهای ماندگار خواهد...
فرمانده محسن خواننده: مجتبی الله وردی شاعر: میلاد عرفانپور تنظیم: امید رهبران
مصاحبه کوتاه با شهید محسن وزوایی، فرمانده تیپ سیدالشهدا علیه السلام، پس از عملیات بازی دراز
به روایتِ شهید محسن وزوایی: خدا را شاهد می گیرم هنگامی که به واسطه ی اصابت گلوله تانک زخمی شده بودم و خون زیادی از بدنم رفته بود، به کمک الهی نجات پیدا کردم...
به روایتِ مادر شهید محسن وزوایی: از بیمارستان که مرخص شد، هنوز به یک ماه نرسیده، برگشته جبهه! حسابی عصبانی شدم. بهش گفتم: محسن! تو با این وضعیت چجوری میخوای بجنگی؟ تو که دست...
فقط ۶ نفر توانستند خودشان را بالای ارتفاع ۱۰۵۰ «بازی دراز» برسانند. فرمانده این عملیات حساس؛ «محسن وزوایی» بود. عملیات سختی بود. دشمن بعثی؛ آشکارا و در مقابل بود. دشمن نفوذی و منافقین و...