هنوز از لیوان چای، بخار بلند میشد!
خاطره سردار حاج علی فضلی از فتح خرمشهر: خاطره سردار فضلی به مناسبت چهلمین سالگرد فتح خرمشهر در جلسه تدوین تاریخ شفاهی لشکر اردیبهشت ۱۴۰۱ * * * به قرارگاه فراخوانده شدم و همراه...
خاطره سردار حاج علی فضلی از فتح خرمشهر: خاطره سردار فضلی به مناسبت چهلمین سالگرد فتح خرمشهر در جلسه تدوین تاریخ شفاهی لشکر اردیبهشت ۱۴۰۱ * * * به قرارگاه فراخوانده شدم و همراه...
شهید نصرالله جورکش به روایت محمدحسن مبحوت بارها به جبهه رفته و تا سر حد شهادت پیش رفته بود، اما اغلب دوستانش از خدمات او کمتر چیزی میدانستند. حاج نصرالله هیچ وقت از خودش...
درباره شهید نصرالله جورکش بعد از پیروزی بزرگ رزمندگان در عملیات کربلای ۵؛ تعدادی از سختکوشان این عملیات درخشان، تشویق و به زیارت خانهی خدا رفتند. نصرالله جورکش و برادر بزرگش حاج رضا نیز...
شهید نصرالله جورکش به روایت سردار خادم الحسینی نسبت به امام خمینی عشق خالصانه و پاکی داشت. نام امام؛ جلای قلبش بود. اسم امام که میآمد، اشک در چشمانش حلقه میزد. روی مواضع امام...
شهید نصرالله جورکش به روایت برادر محمدحسن مبحوت یقین داشتم ارتباط روحی خاصی با خدا دارد که اینچنین به وجد میآید. دل به دریا زدم و عاقبت، یکروز رفتم سراغش. با کمی مِن مِن...
خاطره دکتر داریوش شکیبی درباره شهید رضا برومند مدتی از دوران نوجوانیام را افتخار داشتم که با دو شهید عزیز شهید رضا برومند و شهید محسن چراغی، در دبیرستان مرحوم محمد نراقی در محله...
به خاطر دارم که از پادگان امام علی سنندج، رفتیم به “دوپازه” جهت پدافندی. بعد از حدود یکماه پدافندی، ما را به اردوگاه قائم بردند و از آنجا نیز، چند روز بعد، سوار بر...
شهید نصرالله جورکش به روایت برادر اسدی عاشق عاشق حضرت امام بود. یک عکس زیبا از امام داشت که آن را گذاشته بود لای تقویمش. بارها اصرار کرده بودم که آن عکس را به...
خاطره سردار هادی (فرمانده گردان المهدی) آشپزخانه لشکر به رسم همهی شبهای عملیات مرغ داد. نان لواش خشک و مرغ سرخ شدهی سرد و گوجه و خیارشور. با اشتها خوردیم و خیلی هم بهمان...
خاطره ای از زبان برادر سعید اکبری: کم کم به طرف غروب که میره دلم می گیره ساعت حدود ۳ بعدازظهر ۱۲مرداد دوشنبه سال ۱۳۶۲ چند نفر ازبچه های گردان پدافند انصارالحسین جمع شده...