سفرهای با پنج شهید
سفره ناهار روز نیمه شعبان تخریبچیهای لشکر 10 سیدالشهدا اردیبهشت 65 از سمت راست: نفر دوم شهید گل محمدی نفر چهارم شهید رمضانی نفر پنجم شهید صادقیان نفر هفتم شهید علیپور نفر هشتم شهید انصاری منبع: بازنویسی از نت
هالهی نور
درباره شهید مصطفی آزادگان به روایت همرزم شهید بار آخر که آمد، کمتر از یک هفته بود که در جبهه بود. برای همین، همرزمان او را خوب نمیشناختند. در آن 4 روز، همیشه توی لاک خودش بود. مدام سر در گریبان داشت و…
ساندویچ نطلبیده مراده!
درباره شهید عبدالله قره تگینی به روایت خواهر شهید به عبدالله کلت داده بودند که در مواقع ضروری از آن استفاده کند یا اگر متوجه مورد مشکوکی شد اقدام کند. حق تیر هم داشت. یک بار بعد از نمازجمعه بنا بود با همسرش…
عاشورا همین امروز است
درباره شهید سعید نخبه زعیم به روایت محمدعلی اسدی کربلای 4 که شکست خورد و برگشتیم، بچهها هجوم آوردند برای تسویه. سه ماه بود مرخصی نرفته بودند و انواع و اقسام آموزشهای سخت و طاقتفرسا، توانشان را گرفته بود. جریانات عملیات کربلای4 هم…
خاطراتی درباره شهید محمد بیاتی
درباره شهید محمد بیاتی به روایت پسر شهید گنجینه آخرین بار که بابا به جبهه میرفت، همه برای خداحافظی جمع شده بودیم. آن دقایق را خوب به خاطر دارم. دقایقی که برای خانواده به سختی میگذشت. بابا رفتنش با خودش بود اما…
استوار چون کوه
خاطره ای درباره شهید محمداسماعیل آخوندی به روایت مریم آخوندی (دختر شهید) پدرم « شهید اسماعیل آخوندی» در کودکی از نعمت مادر بی بهره شد و در ابتدای دوران نوجوانی به منظور تأمین معاش، مشغول کار شد. تحمّل سختی ها به او روحیّه؛…
بلیط یکطرفه
درباره شهید صمد یکتا به روایت همسر شهید به توصیهی یکی از دوستان به کارهای جهادی میپرداختم. با توجه به تعطیل شدن دانشگاه فرصت برای انجام چنین کارهایی مهیا شده بود. اولین بار شهید را در منطقهی سر پل ذهاب دیدم. او را…
شهیدی که تاریخ شهادتش را در وصیتنامه نوشته بود
درباره شهید محمدحسین چیذری به روایت مادر شهید اتفاق جالبي پيش از تولد محمدحسين رخ داد. هنگامي كه او را باردار بودم خواب برادرم كه از سادات و روحانيون است را ديدم. او در خواب به من گفت: اسم فرزندت را محمد، حسين…
روحیه دار و روحیه بخش
درباره شهید ابوطالب مبینی به روایت جعفر طهماسبی در منطقۀ عملیات بودیم. درگیری هنوز شروع نشده بود و منتظر اعلام رمز عملیات و فرمان شروع بودیم. هوا تاریک بود. اما دشمن منور می زد که دید داشته باشد. ساعت حدودا 11 شب بود…
اگر رضایت حضرت زهرا(س) را میخواهی، رضایت بده
درباره شهید ابوطالب مبینی پدر ابوطالب در دوران مجردی روزی در مسجد سنگی، پای سخنان شیخ فخرالدین حجازی وصف حضرت ابوطالب عموی پیامبر(ص) را می شنود با خود تصمیم می گیرد اگر روزی خداوند فرزند پسری به او عطا کرد نام او را…