پیشتازان گردان تخریب

درباره شهید شهید سید محمد زینال حسینی از زبان محمد علی فلکی؛ همرزم شهید:

وظیفه سید محمد آموزش پاک سازی مناطق مین گذاری شده به نیروهای خودی بود. بچه های سید باید قبل از آمدن نیروهای رزمی، شناسایی و اطلاعات وارد میدان مین می شدند و در زیر آتش سنگین دشمن پاک سازی را آغاز می کردند. کسی که می خواهد چنین افرادی را بسازد صرفأ نباید تجربه، تخصص و نیازمندی های فنی کار را بداند، بلکه باید روحیه ی شهادت طلبی، ایثار، شجاعت و شهامت را در حد اعلا در رفتار و اخلاق خود به دوستان و نیروهای خود انتقال دهد.

سید محمد بعد از شهادت “سردار حاج عبدالله نوریان”، فرمانده ی گردان تخریب شد. شهید زینال، مانند فرمانده اش حاج عبدالله کار بلد بود، (اگر از سردار نوریان بیشتر نبود، کمتر هم نبود.)

در جبهه رزمندگانی را داشتیم که در خط مقدم دچار ترس می شدند. به اصطلاح خودمان “کپ” می کردند. ترس در گردان تخریب معنا ندارد چرا که اگر نیروهای تخریب دچار ترس شده و متوقف شود، یک گردان برای رسیدن به هدف به مشکل برخورد می کند.

تخریب چی در بدترین موقعیت باید بتواند بهترین تصمیم را بگیرد و در زمان تصمیم گیری به هیچ عنوان دچار ضعف نشود. شهید زینال هم خودش دارای این خصوصیات بود و هم می توانست به خوبی این روحیه را به نیروها منتقل کند. زمانی که باید کاری در مدت کمی انجام می شد، همه استرس داشتند کار یا عملیات به درستی انجام شود، اما سید محمد را هیچ وقت در حال عصبانیت و اضطرب ندیدیم.

سید محمد همیشه سخترین و خطرناک ترین کارها را خودش انجام می داد.

شهید سید محمد زینال حسینی، طی حضورش در صحنه ی نبرد ۳ بار مجروح و شیمیایی شد. سرانجام در عملیات نصر ۴، تاریخ ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۶ در منطقه ی “ماووت” در اثر اصابت گلوله بر سینه اش به مقام رفیع شهادت رسید.

  • سید پیشنماز شود

با وجود فرماندهان دیگر، همه دوست داشتند سید پیش نماز باشد. سید محمد زینال حسینی ؛ از نظر اخلاقی یک سر و گردن بالاتر از بقیه بود؛ متین، آرام و باتقوا.

او به شدت محبوب بود و هر که او را از نزدیک می دید، ناخودآگاه مجذوبش می شد.

سایر شهدا

درباره شهید

اشک شوق

درباره شهید مجید آخوندزاده ۷ ساله که بود، پدرش را از دست داد. مادرش بافندگی می کرد و روزگار می گذراندند. مجید برای یاد گرفتن

درباره شهید

هنر رسول

هنر رسول درباره شهید رسول کشاورز نورمحمدی به روایت برادر شهید برادرم دو سال بیشتر نداشت که پدرمان از دنیا رفت و ما را تنها

درباره شهید

نشان از بی‌نشانها

درباره شهید مهدی محمدصادق به روایت برادر شهید یک روز که خواهرم برای خرید به تعاونی مسجد رفته بود، دیده بود چند نفری گعده گرفته‌اند

درباره شهید

هدایت در صحنه

درباره سردار شهید بهمن محمدی نیا به روایت هم‌رزمان عراق پاتک سختی در منطقه داشت. سردار بهمن محمدی‌نیا آمد و به ما گفت: «بچه‌ها از

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

HomeCategoriesAccountCart
Search