بسم رب الشهداء و الصدیقین
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، و مَن وَجَدنی عَرَفَنی، و مَن عَرَفَنی احَبّنی و مَن احَبّنی عَشَقَنی، و مَن عَشَقَنی عَشَقْتُهُ، و مَن عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ، و من قَتَلْتُهُ [فَعَلَی دِیتُهُ، و مَن علی دیتُه] فانا دِیتُه
[هر کس مرا طلب کند، مرا مییابد و هر که مرا بیابد، مرا میشناسد و هر که مرا بشناسد، مرا دوست میدارد و هر کس مرا دوست بدارد، عاشقم میشود و هر کس عاشقم بشود، عاشقش میشوم و هر کس را که عاشقش بشم، او را میکشم و هر کس را بکشم، دیهی او بر عهدهی من است و هر کس که دیهاش بر عهدهی من باشد، خودم دیهی او هستم.]
با سلام و درود بر محمد(ص) و امام زمان(عج) و نایب بر حقش امام خمینی؛ رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان، رهبری که تمامی ما را از منجلاب و خواری و ذلت بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه، که بتوانیم حرکت خودمان را از تمامی راهها باز داریم و در راه مستقیم که همان الله میباشد حرکت خود را ادامه دهیم. با راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خود را پیدا و انتخاب کردم تا بتوانم جبران زمان جاهلیت خود را بکنم.
خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی دنیا بریدم تا بیشتر به تو نزدیک شوم و به تو بپیوندم.
خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم.
خدایا من خواهان شهادتم، نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شدهام، یا خواسته باشم خود را از دست سختیها و نابسامانیهای دنیوی خلاص سازم، بلکه میخواهم گناهان زیادی را که انجام دادهام ببخشی.
ای بهتر از همه دوستها و یارها، مرا دریاب.
ای معشوقم، مرا نزد خویش بخوان. من انسانی گنهکار و روسیاه هستم.
مرا فرا خوان که دیگر نمیتوانم صبر کنم و صبرم به پایان رسیده است.
و چه سخت و ناگوار است بین دوستان صمیمی جدایی میافتد
و چه سخت است آن زمان که یک فرد به مقصودش برسد و دیگری مثل من به مقصد خویش نرسد.
بار الها، این سختیها را از دوش من بردار.
پدر عزیزم، مرا ببخش که فرزند خوبی برایت نبودم. از من راضی باش تا خدا هم از من خشنود گردد و مرا بیامرزد. امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و قرآن، رضایت خدا و شما را فراهم کنم. صبور باش. مبادا بیصبری و گریه کنی.
و تو مادر مهربانم، در شهادتم گریه مکن. افتخار کن و شجاع باش و به دیگر مادران شهدا بیشتر سر بزن و به آنها دلداری بده. اگر خواستی گریه کنی بر سیدالشهداء حسینبنعلی گریه کن، نه بر من.
همسر خوبم، میدانم که همسر خوبی برایت نبودم و از روز اول ازدواج، زمان زیادی پیش شما نتوانستم بمانم. حتی شاید بگویم هنوز نتوانستیم درست همدیگر را بشناسیم. بهرحال شما مرا حلال کن. امیدوارم بتوانی در مقابل تمام سختیها چون کوهی استوار و مقاوم باشی و استاد خوبی باشی برای تنها دخترم مریم که هنوز هم پدر خود را بخوبی نمیشناسد.
مریم را طوری بزرگ و تربیت کن که در آینده زنی مسلمان، متعهد و لایق برای اسلام و جامعه اسلامی باشد.
برادر عزیزم، مرا ببخش که برادر خوب و لایقی برایت نبودم و باعث سرافکندگی تو بودم، ولی مرا حلال کن. امیدوارم همیشه در راه رسیدن به اهداف اسلام و قرآن موفق باشی.
و شما خواهران مهربانم، زینبگونه باشید و مانند زینب پیام شهدا و برادر کوچک خود را به همه جا برسانید. مبادا گریه کنید که دشمن از این گریه کردنها خوشحال خواهد شد. حجاب اسلامی داشته باشید و آن را به همه گوشزد نمائید.
و اما پیامی به تمام دوستان و برادران و آَشنایان، روی مسائل اسلامی بیشتر تکیه کنید و همیشه در فکر رشد دیگران و خود باشید. سعی همگی بر این باشد که بیشتر بیاد خدا باشیم و رابطه خودمان را با او نزدیکتر کنیم. مبادا دوستیهای این دنیا موجب غفلتمان گردد و در صف غافلین قرار گیریم. همیشه سعی کنیم نفس خود را تحت فشار قرار دهیم و خودمان را با سختیهای جامعه وفق دهیم. بیش از پیش به فکر افراد سطح پائین جامعه باشیم و به آنها بیشتر کمک کنیم. سعی کنیم همیشه در خط امام که همان قرآن است حرکت کنیم و خارج نشویم. همیشه پشتیبان امام عزیزمان باشیم.
در آخر از تمام برادران و آشنایان برایم حلالیت بطلبید تا گناهانم کمتر شود.
ضمنا مرا در امام زاده محمد کرج دفن نمائید.
التماس دعا
یدالله کلهر ۶۲/۱/۱۸