درباره شهید کیا مظفری

کیا، پنج ساله بود که گم شد. یک صدف و سه ریال پول، همراهش بود. در آن حال و با آن سنّ و سال، با خودش گفت:

ـ خدایا…! اگر پدر و مادرم را پیدا کنم، یک‌ریال به فقیر میدهم.

یک سروان که لباس شخصی به تن داشت، از او پرسید:

ـ بچّه جان…! اینجا تنها چه کار میکنی…؟! پدر و مادرت کجا هستند…؟!

کیا، بدون آنکه دست و پایش را گم کند! پاسخ داد:

ـ گم شده‌ام…!

سروان، او را با خود به کلانتری برد، در آنجا از او پرسیدند:

ـ چطوری میتوانیم به خانواده‌ات خبر بدهیم…؟!

کیا بدون ذره‌ای بی‌تابی و ناراحتی، گفت:

ـ ما در خانه‌مان، نه رادیو داریم، نه تلویزیون، نه تلفن! ولی اگر از رادیو اعلام کنید، ممکن است بابایم در ماشینش از رادیو بشنود…!

همانطور هم شد. یدالله پدر کیا در خیابان و داخل ماشین بود که رادیو اعلام کرد:

ـ پسر بچّه ای پنج ساله به نام کیا، با پیراهن سفید، پاپیون آبی، شورت کوتاه زرد و یک دمپایی زرد رنگ، پیدا شده!

پدر، توی راه، ماشین پلیس را دید و به آنها گفت:

ـ پسر بچّه ای که الان رادیو اعلام کرد، پسر من است…

همراه آنها به پاسگاه رفت، کیا را دید که ساکت نشسته و همچنان گوش ماهی و سه ریال پولش را در دست دارد!

رئیس پاسگاه میگوید:

ـ پسرتان خیلی شجاع است! اصلاً گریه نکرد و دست پاچه نبود… مطمئنم در آینده، این بچّه از مردان شجاعِ این مملکت میشود!

و چه درست پیش بینی کرد آن رئیس پاسگاه!

کیا چند سال بعد، حماسه‌ها آفرید و نامش جزء شجاعان این مملکت، برای همیشه جاودان شد.

More To Explore

شهید

شهید

شهدا

شهید محمدرضا محمودی تفرشی

نام: محمدرضا نام خانوادگی: محمودی تفرشی نام مادر: فاطمه نام پدر: حسن تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۱۲/۲۵ محل تولد: تهران وضعیت تاهل: مجرد میزان تحصیلات: اول متوسطه (علوم تجربی) سن: ۱۷ سال تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۲/۱۲ محل

خانهدسته‌هاحساب کاربریسبد خرید
جستجو کردن