برچسب: سردار هادی

۱

این درد را به فال نیک بگیر!

خاطره سردار هادی (فرمانده گردان المهدی) آشپزخانه لشکر به رسم همه‌ی شب‌های عملیات مرغ داد. نان لواش خشک و مرغ سرخ شده‌ی سرد و گوجه و خیارشور. با اشتها خوردیم و خیلی هم بهمان...

۱

امتحان با شهدا

به روایتِ سردار محمد هادی، فرمانده گردان المهدی(عج) یک روز دعوت شده بودم به دبیرستانی برای گفتن خاطراتم از دوره دفاع مقدس برای نوجوانانی که سن و سالشان، سن و سال زمان جنگ ما...

۰

کوه غم

روایتِ سردار هادی (فرمانده گردان المهدی) درباره شهید قربان ابراهیمی مرحله سوم عملیات کربلای ۵ بود… حدود ساعت هفت صبح توی بیسیم گفتند: «حاج قربان ابراهیمی‌ شهید شد.» حاج قربان توی نخلستان خوب کار...

۰

شهید باران…!

مقطعی از عملیات کربلای ۵ به روایتِ سردار هادی بعد از یک عملیات نفس‌گیر و طاقت فرسا، همراه بچه‌ها سوار شدیم که برویم عقب. سپیده‌ی صبح داشت آسمان را روشن می‌کرد. دیگر جاده پیدا...

۰

چرا دفاع؟ چرا مقدس؟

عملیات کربلای ۵ بود… بعد از پنج شش روز نبرد سنگین، بازگشتیم به طرف اردوگاه. پنج شش روز جنگ، پنج شش روز تجهیزات و بدو بخیز و تیراندازی و خط و پدافند و پاتک...

۰

شبی با شهدا

روایتی شنیدنی از سردار محمد هادی، فرمانده گردان المهدی(عج)، درباره دلبستگان کراواتی به شهدا! چند سال پیش، روزی پدر شهیدی با من تماس گرفت و گفت: می‌خواهم کسی را بفرستم خدمتتان. از شما می‌خواهم...

۰

روایت در صحنه

به روایتِ سردار محمد هادی، فرمانده گردان المهدی(عج)   سالها قبل؛ رییس جمهور وقت، معاونانش و وزرا و وکلا را با هواپیمایی مخصوص بردند شلمچه. حاج آقا فضلی هم به ما و تعدادی از...

۰

از “گردان المهدی” به “موکب المهدی”

به روایت سردار محمد هادی، فرمانده گردان المهدی(عج) سالها پیش؛ به عنوان جمعی از مدیران سازمان حج، رفته بودیم به ستاد. هنگامی که حکم موکب‌ها به ما ابلاغ شد، مسئول ستاد به من گفت:...

۱

حال و هوای گردان المهدی(عج) بعد از عملیات کربلای۵

حال و هوای گردان المهدی (عج) بعد از مرحله دوم عملیات کربلای ۵ به روایت برادر علیرضا مرادخانی مرحله دوم عملیات کربلای ۵ به پایان رسیده بود و در آستانه شروع مرحله سوم عملیات...