برچسب: ارسالی کاربران

۳

فرماندۀ گردان قاطریزه

خاطره برادر محمدباقر رزمجو مین درباره شهید محمد موافق مدتی بود همراه گردان مسلم‌بن‌عقیل و تعداد دیگری از گردان‌های عمل‌کننده، به طور موقت در پادگان امام علی(ع) شهر سنندج مستقر بودیم. لشگر سیدالشهدا آمادۀ...

۰

شهید داوود اسماعیلی ابوالخیری

نام : داوود نام خانوادگی : اسماعیلی ابوالخیری نام مادر : معصومه قیاسی نام پدر : خلیل تاریخ تولد : ۱۳۳۵/۱۱/۱۹ محل تولد : شهرری وضعیت تاهل : – میزان تحصیلات : – سن...

۰

صبحانۀ شاهانه!

خاطره برادر یحیی عنابستانی مدتی بود مقر آموزش غواصی برای رزمندگان گردان غواصی حضرت زینب(س) کنار رودخانه دز بود و آنجا مستقر بودیم. یک روز بعد از تمام شدن مراسم صبحگاه، برای صرف صبحانه،...

۰

عزادار حسینیم!

خاطرات برادر دایی درباره شهید حاج اصغر رضایی سالها از شهادتش می‌گذرد، اما چهره خندان حاج اصغر، هرگز از صفحه ذهنم‌ پاک نمی‌شود. او میان بچه‌های گردان زهیر همچون شمعی بود که نیروها مثل...

۰

بلند همتان

اوایل سال ۱۳۶۵ بود و در اطلاعات عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) خدمت می کردم. یادم می آید مسئولین لشکر گفتند گردان حمزه برای تکمیل کادر، نیاز به نیرو دارد. مسئولان از واحد اطلاعات درخواست...

۰

اصلاحیِ سفارشی

خاطره برادر نورمحمد زارع درباره شهید محمدجعفر یزدی به نام جعفر یزدی می شناختیمش. آنقدر دوست داشتنی و محجوب بود که همۀ بچه ها عاشقش بودند. همیشه چند روز مانده به عملیات، سر بچه...

۰

شهادت؛ هنر مردان خداست

خاطره برادر امیرمسعود حقیقت دار درباره شهید محمود موافق نزدیکی‌های آخر سال بود. یک روز محمود گفت: بیا با موتور چند جایی برویم. پرسیدم: کجا؟!… گفت: یکسری لباس و خرده ریز هست، ببریم شب...

۰

این‌وری می‌شوی یا آن‌وری؟!…

خاطره برادر صفرعلی جعفرپور درباره شهید سلمان ایزدیار عملیات والفجر ۸ که تمام شد، از واحد اطلاعات عملیات به گردان حمزه رفتم و همراهشان به جزیره مجنون رفتیم برای پدافند. مأموریتمان در جزیره که...

شهید قدمعلی غلامی ۳

شهید قدمعلی غلامی

نام : قدمعلی نام خانوادگی : غلامی نام مادر : رقیه خلیلی نام پدر : محمد رحیم تاریخ تولد : ۱۳۴۲ محل تولد : شهرستان ملایر – روستای پریان وضعیت تاهل : متاهل –...

۰

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا

خاطره برادر یوسف رحیمی   دو سه روز مانده بود به عملیات خیبر. گردان منتظر بود تا با هلکوپتر وارد جزیره شود. شب بود و هوا بسیار سرد… آتشی درست کرده بودیم و دورش...