بلند همتان
صفرعلی جعفرپور اوایل سال 1365 بود و در اطلاعات عملیات لشکر 10 سیدالشهدا(ع) خدمت می کردم. یادم می آید مسئولین لشکر گفتند گردان حمزه برای تکمیل کادر، نیاز به نیرو دارد. مسئولان از واحد اطلاعات درخواست کردند تا اگر برادرانی داوطلب حضور در…
اصلاحیِ سفارشی
خاطره برادر نورمحمد زارع درباره شهید محمدجعفر یزدی به نام جعفر یزدی می شناختیمش. آنقدر دوست داشتنی و محجوب بود که همۀ بچه ها عاشقش بودند. همیشه چند روز مانده به عملیات، سر بچه ها را اصلاح می کردم. البته آرایشگر حرفه ای…
شهادت؛ هنر مردان خداست
خاطره برادر امیرمسعود حقیقت دار درباره شهید محمود موافق نزدیکیهای آخر سال بود. یک روز محمود گفت: بیا با موتور چند جایی برویم. پرسیدم: کجا؟!... گفت: یکسری لباس و خرده ریز هست، ببریم شب عیدی برسانیم دست نیازمندان. قبول کردم و راهی شدیم.…
اینوری میشوی یا آنوری؟!…
خاطره برادر صفرعلی جعفرپور درباره شهید سلمان ایزدیار عملیات والفجر ۸ که تمام شد، از واحد اطلاعات عملیات به گردان حمزه رفتم و همراهشان به جزیره مجنون رفتیم برای پدافند. مأموریتمان در جزیره که تمام شد و برگشتیم به اردوگاه، اغلب نیروها تسویه…
دیدار با همسنگر دیروز
جمعی از فرماندهان و پیشکسوتان لشکر 10 سیدالشهدا علیه السلام به همراه فرمانده سالهای حماسه حاج علی فضلی با همسنگر خود دکتر زاکانی شهردار محترم تهران دیدار کردند. در این دیدار که در فضایی صمیمی انجام شد، سردار فضلی شرحی از فعالیتهای مجمع…
روزگار سخت
شهید عزت الله اوضح به روایتِ مادر شهید آنقدر به هم احساس نزدیکی می کردیم که وقتی هوای رفتن به جبهه در سر داشت، یک روز آمد پیشم و صادقانه به من گفت: مادر، چیزی به آقا نگویی ها، من می خواهم شناسنامه…
موکب حضرت المهدی (عج)
رزمندگان گردان حضرت المهدی (عج) در موکب حضرت المهدی (عج) در نقطه صفر مرزی در منطقه مهران خدمتگزار زوار حسینی هستند. #حب_الحسین_یجمعنا #هیئت_رایة_العباس #هیئت_رزمندگان_شمیرانات
موکب بیت العباس
رزمندگان گردان حضرت قمر بنی هاشم (ع) جهت پذیرایی از زائرین اربعین حسینی در موکب بیت العباس عمود 757 مستقر شدند. در این موکب، از زائرین با انواع دمنوشهای گیاهی، چای و شربت پذیرایی میشود. پخت نان برای زائرین، از دیگر خدماتی است…
جلسه داخلی قرارگاه عملیات دفاع متحرک
جلسه قرارگاه عملياتهاي دفاع متحرك در تاريخ ١٤٠١/٠٦/١٥ راس ساعت ١٥/٣٠ در محل ساختمان شهيد حاج شعبان نصيري به شرح ذيل برگزار گرديد: ١- جلسه با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز گرديد در بدو جلسه چند دقيقه اي پيرامون تاريخ هاي…
قول به خواهر
شهید عزت الله اوضح به روایتِ خواهر شهید من دو سال از عزت الله کوچکتر بودم، اما در ظاهر، گویی دوقلو بودیم. ارتباط خوبی با هم داشتیم و خیلی به هم وابسته بودیم. یادم می آید وقتی که ترکش به سرش خورده بود…