خاطرات

دنبالت می گردم تا آن دنیا…

درباره سردار  شهید حاج احمد غلامی: 13 اردیبهشت بود و روز پدر. پسر کوچک حاج احمد، هدیۀ روز پدر را تقدیم کرد، گونه‌اش را بوسید و رفت تا در مراسم ازدواج دوستش شرکت کند... همه پسر کوچک خانواده را بدرقه کردند با این…

خاطرات

بابا آمد.

آخرین سفر شهید حاج احمد غلامی تا خبر شهادتش مدتها بود که حاج احمد به عراق می‌رفت و در مقابله این کشور با داعش، حضور موثر داشت. اولین بار که می‌رفت عراق، به خانواده گفت: «می‌روم جنوب.» بعد اما در مقابل نگرانیها و…

خاطرات, درباره شهید, یادها

مردی با نگاه دوربُرد

برگرفته از دست نوشته‌های شهید احمد غلامی حاج احمد همیشه روی تازه‌دامادهای گردان حساس بود. می‌گفت: بچه‌ها! این شاه‌دامادها را خیلی مراقب باشید. به هر شکلی شده حفاظتشان کنید، چون همین‌ها به درد جنگ و نظام می‌خورند! * * * شاید آن‌موقع بچه‌ها…

خاطرات, درباره شهید, یادها

دختر؛ نعمت خداست

درباره شهید احمد غلامی حاج احمد به خانواد خیلی اهمیت می‌داد. یادم هست آن‌روزها خانواده خودش را از جنوب منتقل کرد به سر پل ذهاب. می‌گفت: گاهی که وقت بشود، می‌توانم سری بهشان بزنم. طفلک‌ها گناه دارند، همیشه تک و تنها بمانند. *…

خاطرات, درباره شهید, یادها

اسفند برای تیپ‌مان دود کنیم چشم نخورد!

درباره شهید احمد غلامی به دستور حاج احمد، یکی از برنامه های ثابت تیپ؛ راهپیمایی در منطقه کوهستانی بود. حاج احمد خیلی‌ روی این برنامه تاکید داشت و می‌گفت: می‌دانم کار و بار بچه‌ها زیاد است، ولی هر طور شده این برنامه پیاده‌روی…

خاطرات, درباره شهید, یادها

رفقای سیدالشهدایی

برگرفته از خاطرات #شهیداحمدغلامی قرار بود خاطرات تیپ ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام را جمع‌آوری کنیم. حاج احمد با دقت تمام مطالب را می‌خواند و با حساسیت خاصی ویرایش می‌کرد. می‌گفت: ما مدیون این شهداییم، باید دِین‌مان را هر جور شده ادا کنیم، حالا…

خانهدسته‌هاحساب کاربریسبد خرید
جستجو کردن