به روایت سردار حاج علی فضلی
ماووت با زمستانی سخت و سرد، به روی ما آغوش گشوده بود. بچهها برای آنکه عملیات به بهترین نحو انجام شود، از جان و دل مایه گذاشته و تمام تلاششان را کرده بودند. آنها را در شیارها و غارها اسکان دادیم تا زمان حمله فرا برسد.
آن شب برف باریدن گرفت. محلی که درون آن استقرار یافته بودیم نزدیک رودخانه بود. رودخانهای پر شیب که آب داخل آن جریان زیادی داشت. با این بارش نابهنگام رودخانه طغیان کرد.
نیروها بیآنکه اعتراضی کنند یا نسبت به سرما شکایتی داشته باشند مدت طولانی سرهایشان را با کیسههای پلاستیکی پوشاندند تا کمتر اذیت شوند. وضعیت به گونهای بود که نمیتوانستند از جایشان تکانی بخورند. با این حال صبوری میکردند. سطح آب بالا آمده بود و کاری جز توکل و توسل از دست کسی برنمیآمد.
* * *
بعد از اینکه این عملیات را پشت سر گذاشتیم، بخاطر سختی کار توفیقی پیدا کردیم به دیدار امام برویم. ایشان از ریز و درشت ماجرای بیتالمقدس۲ با خبر بودند. به لطف خدا توانستم در حد بیست دقیقه گزارشی اجمالی از فعالیتمان خدمت حضرت امام ارائه کنم و از رشادتها و جوانمردی نیروهایمان سخن بگویم؛ نیروهایی که تابستان و زمستان نمیشناختند، چه در گرمای جبهههای جنوب و چه در دمای زیر صفر، برای دفاع از خاک میجنگیدند و خم به ابرو نمیآوردند.
شیرینی این دیدار با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نبود. هنگامی که مشغول ارائهی گزارش بودم توجهم به چهرهی ایشان جلب شد که با مهربانی هرچه بیشتر از رزمندگان قدردانی به عمل آوردند و دلهای بچهها را شاد کردند.
منبع: گنجینه