خاطرات

شهادت؛ هنر مردان خداست

خاطره برادر امیرمسعود حقیقت دار درباره شهید محمود موافق نزدیکی‌های آخر سال بود. یک روز محمود گفت: بیا با موتور چند جایی برویم. پرسیدم: کجا؟!... گفت: یکسری لباس و خرده ریز هست، ببریم شب عیدی برسانیم دست نیازمندان. قبول کردم و راهی شدیم.…

خاطرات

لالایی های مادر

به روایتِ علی موافق (برادر شهیدان موافق) لالایی های مادر ما سه برادر بودیم. محمود و محمد به شهادت رسیدند. من ماندم و دو خواهرمان. ما در خیابان هفده شهریور چهارراه دروازه دولاب بزرگ شدیم. الان هم عکس برادران شهیدم در دروازه دولاب…

خاطرات

پُلی از مدرسه به جبهه

به روایتِ علی‌اصغر جعفریان (همرزم شهیدان موافق) پُلی از مدرسه به جبهه ما بچه‌محل بودیم. در هنرستان شماره دو که الان به‌نام شهید محمود موافق تغییر نام یافته، شاگرد شهید محمود موافق بودم. او ازجمله معلمانی بود که با بچه‌ها صمیمی می‌شد و…

خاطرات

خاطراتی از شهیدان محمد و محمود موافق

به روایتِ احمد شایگان (همرزم شهیدان موافق) جبهه واجب‌تر از برادر است محمد موافق اخلاق به‌خصوصی داشت. روابط عمومی بالایی داشت. دوست داشت نیروهایش متکی به خودشان باشند. تکواندوکار بود و ورزش‌های رزمی انجام می‌داد. بعد از ظهر‌ها ورزش می‌کرد. زمانی که در…

شهدا

شهید محمود موافق

نام: محمود نام خانوادگی: موافق نام مادر: صدیقه نام پدر: احمد تاریخ تولد: 1334/4/7محل تولد: تهرانوضعیت تاهل: مجردمیزان تحصیلات: فوق دیپلم رشته دبیری الهیات و معارف اسلامیسن: 25 سالتاریخ شهادت: 1365/10/19محل شهادت: شلمچهعملیات: کربلای5گردان: زهیریگان خدمتی: لشکر 10 سیدالشهدا علیه‌السلاممزار: تهران، بهشت زهرا…

خانهدسته‌هاحساب کاربریسبد خرید
جستجو کردن