خاطرات

همسفر در خواب

شهید اصغر غلامعلی به روایت همسر شهید مادربزرگهایمان با هم دخترخاله بودند. ما در روستایی کوچک، میان همدان و تویسرکان زندگی می‌کردیم. اوایل، خدا نخواست به ما فرزند عطا کند، ما هم راهی تهران شدیم پی دوا و درمان. تهران که آمدیم، دامنم…

خانهدسته‌هاحساب کاربریسبد خرید
جستجو کردن