نمازهای حسین حالت خاصی داشت؛ آنچنان که رنگش می پرید. بعد از نماز نیز همیشه قرآن تلاوت میکرد.
حسین اسماعیلیان در هنگام خدمت در سپاه، تمام حقوقش را به فقرا می بخشید؛ تا آنجا که خودش فقط خرما می خورد و هیچ هزینه ای را حتی از پدر و مادرش برای معاش نمی پذیرفت.
مادر شهید، سال ها قبل از شهادت پسرش، کفنی از کربلا آورده بود که همان را دور فرزند شهیدش پیچید.
به نقل از شهید فتحی همرزم حسین، وقتی سپاه از رسیدن نیروهای کمکی ناامید می شود، حسین در سینه کش تپه شهدای سنندج برای عوض کردن کُد عازم نوک تپه می شود تا کد عملیات مخفیانه سپاه را ارسال کند، در این هنگام از ناحیه سر مورد اصابت گلوله کلاشینکف قرار می گیرد در حالی که به دلیل در محاصره بودن سه روز بود که این بدن خاکی را نه طعامی خورانده بود و نه لب های خشکیده اش آبی نوشیده بود ، زمان وصال فرا می رسد ، ساقی کوثر انتظارش را می کشد و اینگونه پیکر خونین حسین در آغوش سالار شهیدان آرام می گیرد.
قسمتی از زندگی شهید بود که خواندم، واقعا شهدا برای دفاع از کشور و اسلام چه کار کردند و ما چه می کنیم….
۷ خرداد ۱۴۰۱ در ۱۲:۴۳ ب٫ظ
مشکات
به نقل از شهید فتحی همرزم حسین، وقتی سپاه از رسیدن نیروهای کمکی ناامید می شود، حسین در سینه کش تپه شهدای سنندج برای عوض کردن کُد عازم نوک تپه می شود تا کد عملیات مخفیانه سپاه را ارسال کند، در این هنگام از ناحیه سر مورد اصابت گلوله کلاشینکف قرار می گیرد در حالی که به دلیل در محاصره بودن سه روز بود که این بدن خاکی را نه طعامی خورانده بود و نه لب های خشکیده اش آبی نوشیده بود ، زمان وصال فرا می رسد ، ساقی کوثر انتظارش را می کشد و اینگونه پیکر خونین حسین در آغوش سالار شهیدان آرام می گیرد.
قسمتی از زندگی شهید بود که خواندم، واقعا شهدا برای دفاع از کشور و اسلام چه کار کردند و ما چه می کنیم….
۲۴ آذر ۱۳۹۹ در ۱۰:۲۱ ب٫ظ
حسین اسماعیلیان
روحت شاد نام تو و همه شهیدان وطن جاودانه ماند..پسر عموی عزیزم