شهید اسماعیل شکوهی شب اول عملیات بدر یعنی بیست و دوم اسفند سال ۱۳۶۳ پس از پیاده شدن از قایقها و رسیدن به دژ عراقیها در حالی که بصورت ستونی در حال حرکت بودیم با خمپاره زمانی شهید شد فردای شهادت ایشان من در تک عراقیها در شرق دجله اسیر شدم ما همیشه با هم بودیم حتی وقتی کرج بودیم شبهای جمعه برای دعای کمیل میرفتیم مهدیه تهران و این شهید عزیز واقعا چهره ای نورانی داشت سجدهدهایش بسیار طولانی بود و حقیقتا میدانستم شهید میشود آنقدر وجودش مملو از نور خدا بود که در چهره اش میشد ایمان و اعتقاد راسخ به خدا را دید . شب شهادتش جمعی بهداری لشگر محمد رسول الله (ص) بود و من هم در گردان ابوذر مسئول بهداری گردان بودم با شهادتش گویا بهترین آدمی را که در زندگی تا آن زمان دوست داشتم را از دست داده بودم و به حالش واقعا غبطه خوردم .
۱۶ دی ۱۴۰۲ در ۱۰:۴۶ ب٫ظ
اردشیر
شهید اسماعیل شکوهی شب اول عملیات بدر یعنی بیست و دوم اسفند سال ۱۳۶۳ پس از پیاده شدن از قایقها و رسیدن به دژ عراقیها در حالی که بصورت ستونی در حال حرکت بودیم با خمپاره زمانی شهید شد فردای شهادت ایشان من در تک عراقیها در شرق دجله اسیر شدم ما همیشه با هم بودیم حتی وقتی کرج بودیم شبهای جمعه برای دعای کمیل میرفتیم مهدیه تهران و این شهید عزیز واقعا چهره ای نورانی داشت سجدهدهایش بسیار طولانی بود و حقیقتا میدانستم شهید میشود آنقدر وجودش مملو از نور خدا بود که در چهره اش میشد ایمان و اعتقاد راسخ به خدا را دید . شب شهادتش جمعی بهداری لشگر محمد رسول الله (ص) بود و من هم در گردان ابوذر مسئول بهداری گردان بودم با شهادتش گویا بهترین آدمی را که در زندگی تا آن زمان دوست داشتم را از دست داده بودم و به حالش واقعا غبطه خوردم .
۴ مهر ۱۴۰۱ در ۸:۳۸ ب٫ظ
یوسف زاوه
خدا بیامرزدش انسان شریفی بود در دوران دبستان همکاس بودیم در ان دوران با توجه به سن کم بسیار بزرگ منش و شریف بود
روحشان شاد