نام : مهدی
نام خانوادگی : عین اللهی
نام مادر : –
نام پدر : –
تاریخ تولد : ۱۳۴۶
محل تولد : تهران
وضعیت تاهل : مجرد
میزان تحصیلات : –
سن : ۲۰ سال
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۰/۲۵
محل شهادت: ماووت،قمیش
عملیات: بیت المقدس۲
گردان: حضرت علی اکبر علیهالسلام
تیپ: تیپ دوم الزهرا
یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام
مسئولیتهای قبل از شهادت: مسئول مخابرات گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
آخرین مسئولیت شهید: مسئول مخابرات تیپ الزهرا
مزار: کرج، گلزار شهدای چهارصد دستگاه
- اصرار به گمنامی داشت، برای همین مدتی از لشکر ۱۰ به لشکر ۲۷ رفت تا ناشناس خدمت کند.
- کودکی بیش نبود که در زمستانهای سرد، برای آوردن آب با دبه و شستن لباسها کمک می کرد و دستانش از سرمای آب ترک می خورد.
- برادر ایشان نیز به فیض شهادت رسیده است.
زندگینامه
شهید مهدی عین الهی در سال ۱۳۴۶ در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان در مشاغل مختلف از جمله کارخانه کاشی ایرانا به کارگیری و مادر بزرگوار ایشان نیز به خانه داری و تربیت فرزندان صالح پرداختهاند.
پس از پایان دوره تحصیلات ابتدائی خانواده ایشان به کرج مهاجرت کردند و ابتدا در محله شکرآباد (قلمستان) ساکن و سپس به منطقه چهارصددستگاه نقل مکان نمودند. شهید مهدی عین الهی پس از انتقال به کرج دوره راهنمائی را در مدرسه شهید محمد منتظری و دوره ناتمام دبیرستان را در رشته تجربی دبیرستان شهید رجائی گذراندند. وی با شروع جنگ تحمیلی و پس از طی دوره آموزشی در پادگان شهید باهنر کرج تحصیل در دوره دبیرستان را نیمه کاره رها و جهت یاری رساندن به دیگر رزمندگان و همچنین لبیک گوئی به فرمان پیر و مراد بسیجیان حضرت امام خمینی (ره)، مشتاقانه رهسپار جبهههای نبرد حق بر علیه باطل شدند.
در میان فرزندان ذکور خانواده شهید عین اللهی، شهید مهدی دومین فرزند ذکور خانواده بود و برادر بزرگتر و ارشد خانواده، پاسدار دلاور و رشدی اسلام شهید محمد علی عین الهی بود که این شهید دلاور نیز از سوی سپاه ناحیه کرج به جبهههای نبرد اعزام و در جبهه جنوب و در منطقه پل طلائیه مشتاقانه جام شیرین شهادت را نوشید و به لقاء الله پیوست.
ورود برادران شهید عین الهی و سکونت آنان در منطقه چهارصد دستگاه (خیابان قائم)، مصادف گردید با صدور دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین برادران شهید عین الهی از جمله افراد فعال و سخت کوشی بودند که از بدو امر در راه اندازی و فعالیت بسیج محل ابتدا در مسجد حضرت موسی بن جعفر (ع) و سپس در پایگاه حضرت قائم (عج) نقش بسزا و ارزندهای داشتند که پس از راهاندازی و شروع به کار نیز در ردهها و مسئولیتهای مختلف آن حضور فعال و موثر داشتند. شرکت رد مانورها، دورههای آموزشی راهپیماییها و مراسمات رژه و دیگر مراسمات و فعالیتهای مربوط بسیج از جمله اشتغالات دوره حضور این شهید در پشت جبهه بود.
شهید مهدی عین الهی همانند برادر شهید خود هنگامی که در پشت جبهه حضور داشتند همواره در فکر و تلاش جهت کمک به خانوادههای نیازمند بویژه خانوادههای رزمندگان اسلام بودند و از هیچ کمکی به آنان دریغ نمینمودند.
پس از ورود شهید مهدی به جبهه ایشان در یگانهای مختلفی از لشگرهای ۲۷ محمد رسول الله (ص) و نیز ۱۰ سید الشهداء خدمت نمودند ولیکن بیشترین دوره فعالیت و حضور این شهید والا مقام مربوط به لشکر پیروزمند ۱۰ سیدالشهداء از سال ۱۳۶۴ تا زمان شهادت میگردد.
مهمترین سمت این شهید عزیز در دوران جبهه فرماندهی واحد مخابرات گردان سرافراز حضرت علی اکبر (ع۹ ب۹ تحت فرماندهی سردار حاج حمید تقیزاده بوده است.
شهید مهدی عین الهی در عملیاتهای گوناگون از سال ۶۴ و در سختترین شرایط آب و هوائی جبههها از گرمترین نقاط تا سردترین نقطه آن (که سرانجام در آنجا نیز به شهادت نائل آمد یعنی منطقه ماووت) پا به پا و دوشادوش دیگر رزمندگان رشید اسلام در خدمت این گردان به خدمت صادقانه به بسیجیان این امیدان امت و امام (ره) پرداخت.
یکی از خصلتهای بارز و زبانزد شهید مهدی عین الهی بی اعتنائی به زخارف دنیا و تجملات آن چه در جبهه و چه در پشت جبهه بود. مراتب ایثار و زهد و بخشندگی ایشان در دوران حضور در جبهه زبانزد دوستان و همرزمان آن شهید عزیز بوده و مصادیق بسیاری به خاطر دارند.
شهید مهدی عین الهی و برادر شهید گرامیش همچون خیل بسیار دیگری از شهدای نظام خونبار اسلامیمان به حضرت علی اکبر اقتداء نموده و مجرد به استقبال عروس شهادت رفتند.
شهید مهدی عین الهی در وصیتنامهای که از خود به یادگار گذاشته است بر تفکر و مطالعه بعنوان عناصر مهم دریافت شناخت از عالم هستی و همچنین پیروی از ولایت فقیه بعنوان جانشین امام معصوم (عج) تأکید نموده است. ایشان همچنین زنان جامعه را به پیروی از احکام نورانی اسلام بویژه حجاب برتر و تربیت فرزندان سالم و صالح در خدمت نظام اسلامی توصیه نموده است.
سرانجام در تاریخ ۲۶/۱۰/۱۳۶۶ روح بزرگ یکی دیگر از یاران و فدائیان صدیق خمینی عزیز (ره) یعنی شهید مهدی عین الهی در منطقه عمومی ماووت و در جریان عملیات بیت المقدس ۲ بر اثر انفجار گلوله خمپاره خصم دون در نزدیکی جسم پاکش به ملکوت اعلاء پیوست و در جوار آرام دلها به آرامش و سعادت ابدی دست یافت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
وصیتنامه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد
با سلام و درود بر آقا امام زمان (عج) و سلام و درود بر آقا ابا عبدالله (ع) که انشاء الله خداوند کمک کند همگی با هم پا تو صحن و سرای آقا بگذاریم و اشک چشم در فراغ شهدایمان باشد. چون وصیت نامهای ننوشتهام میخواستم نواری یا صحبتی داشته باشیم تا خانواده یا دوستان به هر حال یادگاری مانده باشد. یک مقدار مزاحم عزیزان میشوم.
اولاً هدف از اینکه جبهه آمدهام از آن موقعی که راه را شناختهام و خدا را شناختهام و از آن موقعی که شناختم خدا کیست و راه را برای چه به انسان نشان میدهد و چه کارهایی را باید بکنیم، با خودم خیلی فکر کردم. اوایل که جنگ بود بعد از مدتها که هنوز جبهه نیامده بودم وقتی فکر کردم که این جهان و این طبیعت و این همه خلایق و این همه انسانها را چه کسی آفریده از چه قدرتی بر میاید که این طبیعت و انسانها را خلق کرده باشد. یک ماشین را که آدم نگاه میکند نمیتواند به خودش اجازه بدهد که بگوید فرضاً این ماشین را کسی نساخته با این همه وسایل پیچیده و تکنیکهای پیشرفته آن. هیچ کس به خودش اجازه نمیتواند بدهد که ماشین را هیچ کس نساخته. انسانها و تمام حیوانات و تمام طبیعت و این موجودها هم همینطور.
آیا ما میتوانیم بگوییم طبیعت، دستگاه پیچیده خودمان و این حیوانات را کسی نیافریده است؟
نتیجه میگیریم که این همه نظم و پیچیدگی که در جهان وجود دارد مخلوق خداوند است. خداوند به وسیله پیامبران و ائمه معصومین به ما گفتند که من شما را آفریدهام.
ما در کشور خودمان امام رضا را (ع) با آن عظمت داریم ولی قدر ایشان را نمیدانیم و خدا چه امامانی را برای بندههای گمراهش فرستاده که آنان را آگاه کند.
از آنجائیکه ما خدای خود شناختیم، میبینیم که جنگ ما جنگ بین کفر و اسلام است. اگر حالا همه مسائل حق و شروع کننده جنگ را کنار بگذاریم، با توجه به اینکه معجزاتی که در این جبههها انجام میشود اگر یک مقداری دقت کنیم می بینیم که برادران رزمنده میدانند که چه معجزاتی در این جبههها صورت میپذیرد. میبینند که امام حسین (ع)، امام زمان (عج) و حضرت فاطمه (س) و همه این ائمه و همه این معصومین شب عملیات به ما کمک میکنند.
نگاه میکنیم معلولی که تو جبهه قطع نخاع شده دیگر از گردن به پایین فلج میشوند. امام زمان (عج) چطور اینها رو شفا میدهند، این نشان دهنده چیست؟ نشان دهنده این است که خدا با ماست، امام زمان (عج) با ماست، چرا ما قدر این جنگ را ندانیم، چرا ندانیم و چرا نخواهیم. حداقل سال در حداقل اگر خیلی کار داریم نصف سال را جبهه باشیم. نصف سال را در شهر و به خانوادهمان برسیم. چرا اینجوری نباشیم. بیائیم یک مقدار به خودمان فکر کنیم همیشه بدانیم، همیشه هر موقع یک کاری کرده باشیم یا بخواهیم بگوییم اول فکر کنیم حرفمان را بسنجیم که در چه راهی میخواهیم برویم. برای چی به جبهه میخواهیم بیاییم. از ابتدا بنشینیم و فکر کنیم با خودمان که هدف چیست؟ برای چه میخواهیم برویم؟ و با اراده قوی برویم، امام زمان (عج) همیشه و همه جا دستمان را گرفتهاند، جنگ ما هم تا هر کجا که ادامه پیدا کند ما پای آن ایستادهایم و کارمان را میکنیم چرا نجنگیم، شما فکرش را بکنید الان عراق که به خاک ما تجاوز کرده همه ما ها میدانیم و جهان هم میداند که تجاوزگر عراق است. حالا که ما پای آن ایستادهایم یک مقدار غلبه پیدا کردهایم اگر عملیاتهایمان پشت سر هم نباشد اگر عملیاتهایمان متناوب نباشد عراق به همه جا مسلط میشود. خداوند از تک تکمان نتیجه میخواهد.
مادرم؛ خدا وقتی میخواهد بندگانش را امتحان کند در این دنیا یک سری امتحان و سختی به او میدهد.
نیت شما این باشد که بچههایتان را که به جبهه فرستادهاید برای خدا بوده و در راه خدا گام برداشتهاند.
شرمندهتان هستم که تنهایتان گذاشتم.
همانطور که امام فرمودند تقوا را پیشه کارهای خودمان بکنیم. خدا را در نظر داشته باشید و زیاد متوسل شوید.
ای جمع دوستان و آشنایان با خانوادههای شهداء بیشتر معاشرت و رفت و آمد داشته باشید و آنها را از ناراحتی بیرون بیاورید.
انشاء الله خداوند از سر تقصیرات همه ما بگذرد
به امید پیروزی هرچه سریعتر رزمندگان
خاطره
- سرباز گمنام امام زمان
همیشه به دنبال گمنامی بود و فراری از تبلیغات و هر خدمتی که نمود ظاهری داشته باشد. تا جایی که مدتی از لشکر ۱۰، به لشکر ۲۷ رفت تا به صورت گمنام خدمت کند.
- سقای دشت مهران
در عملیات کربلای یک (آزادسازی مهران) پس از پیشروی و فتح شهر، هنگام استراحت رزمندگان در ساعات ظهر و اوج گرمای تابستانه مهران، مهدی عین اللهی به جای استراحت، در زیر آفتاب سوزان با پای برهنه ظرف آب در دست گرفته بود و برای رزمندگان خسته از رزم آب می برد.
- کربلا به کربلا در پی دوست
در مدت ۴ سال حضورش در جبهه، در عملیات های والفجر ۸ ، عاشورای ۳ ، بیت المقدس ۱ و ۲ ، کربلای ۱ و ۲ و ۴ و ۵ شرکت کرد و سه بار مجروح شد. سرانجام بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه گردن به برادر شهیدش ملحق شد.
- سعید مومنی (همرزم شهید):
آقا مهدی سراسر نور بود و معنویت.
لبخندهای ملیحش شیرین بود و دوست داشتنی.
یادش بخیر وقتی مجروح شده بود به منزلش رفتیم.
چقدر باصفا، با صمیمیت و با محبت.
مهدی قبل از شهادت به فیض شهادت نایل شده بود، به همین خاطر بود که هرگاه زیارتش می کردیم بوی بهشت را از او استشمام می کردیم، بویی از جنس بهشتیان، از جنس فرشتگان و……
البته این وعده باریتعالی است. وقتی که از همه چیز بریدی و تنها دل به او دادی، یقینا تو را به حوض کوثر وصل می کنند و چنان تطهیر می شوی که گویی اصلا کوچکترین لکه ای هم نبوده است.
و مهدی از این جنس بود. از جنس ناب محمدی که در حوض کوثر شنا کردن را آموخته بود.
روحش قرین رحمت واسعه الهی باد.
- مجتبی شوشتری (همرزم شهید):
با آنکه غالب بچه های گردان علی اکبر؛ با صفا و خدایی بودند، اما شهید مهدی عین اللهی، علیرضا آملی و سید جمال قریشی عزیز را انگار با مهر برجسته شهادت به این گردان فرستاده بودند…
یاد سجده های قشنگ و طولانی اش، یا اصطلاحا سجده های الهی قلبی محجوبش) به خیر… در سرمای منطقه میاندوآب، شبها می رفت بیرون چادر و سر بر خاکهای سرد منطقه می گذاشت به راز و نیاز با معبودش…
چندین بار به او التماس دعا گفتم، اما او رویش را به طرف من گرداند و گفت: شما ها که هر کدامتان چندین بار مجروح شده اید باید مرا دعا کنید. من که حتی یک ترکش هم نخوردم… اما خدا خواست مهدی را تا روز آخر، سالم نگه دارد و بعد، تحویل حضرت علی اکبر بدهد.
امیدوارم در شادی وصلش، ما را هم یاد کند…
نمایه محتوا: آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)، گنجینه ل۱۰ / تولید