نام: قاسم | نام خانوادگی: اصغری
تاریخ ولادت: ۱۳۴۲ | محل ولادت: تهران ـ شهر قدس | سن: ۲۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۸/۱۰ | شهادت: سردشت
مزار:
زندگینامه شهید قاسم اصغری
به سال ۱۳۴۲ در خانواده ای مذهبی در شهر قدس، کودکی زاده شد که او را قاسم نام نهادند. قاسم از بدو کودکی، طعم محرومیت و فقر را در محیط خانواده چشید.
پدرش کشاورزی بود که با دسترنج خویش، چرخ زندگی را می چرخاند. او در دامان پدری زحمتکش و پارسا و مادری درد کشیده و پاکدامن، با احساسات ناب مذهبی رشد و تربیت یافت.
قاسم هر چند کوچک بود ولی درک و فهم او نسبت به مسائل جامعه زیاد بود و علی رغم سن کم و جثه کوچک، بسیار پر کار و زحمتکش بود.
***
در دوران مصادف با قیام مردم علیه رژیم پهلوی وی با شرکت در راهپیمایی ها زمینه معنوی بسیار عمیقی را در خود فراهم نمود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با شروع شدن جنگ تحمیلی وی در گروه جنگ های نامنظم شهید چمران وارد شد و در عملیات های مختلف در طول۸ سال دفاع مقدس شرکت نمود و بارها با وجود مشکلات و جراحت های سخت باز هم به فعالیت خود ادامه می داد.
رفتن به جبهه را وسیله ارتقاء معنویت خویش می دانست و می گفت هرگز نمی شود با ناز و نعمت و بی درد و رنج به مقصود و کعبه آمال رسید. لذا به نظر او جبهه جایگاه بسیار والایی بود برای خودسازی و از قید هوا و هوس رستن، او بارها این مطلب را تصریح کرده بود که جبهه می روم تا خدا را ببینم.
او فردی خود ساخته و با تقوا و تابع و عاشق ولایت فقیه بود. خود سازی و عبادت به شکل یک برنامه مستمر در زندگی او درآمده بود با نماز و دعا انس دیرینه داشت. قرائت قرآن و خواندن نماز شب به طور مداوم، از او فردی نورانی و جذاب ساخته بود.
او به نماز جماعت اهمیت زیادی قائل می شد و حتی برای نماز صبح به مسجد می رفت.
قاسم با بینش عمیق خود، ارادت و اخلاص ویژه ای نسبت به حضرت امام خمینی(ره) ابراز می نمود و هر وقت امام را از تلویزیون می دید اشک از چشمانش جاری می شد.
هنگامی که با عصا به زیارت خانه خدا مشرف شده بود در آنجا نیز به پخش اعلامیه های امام می پرداخت و چون زخمی بود کسی به او گیر نمی داد، در بعضی مواقع اعلامیه ها را در زیر لباسش مخفی می کرد تا مأموران آنجا متوجه کارش نشوند وقتی که از زیارت خانه خدا برگشت، بدون عصا آمد و پایش خوب شده بود.
***
حاج قاسم معاون گردان تخریب بود و به امورات جنگ اهمیت می داد، لذا وی برای جلوگیری از تلفات وقت، آخرین روش ها را به کار میبست و در این کار سعی در تلفیق معنویت، ایثار و اخلاق با روحیه رزمی میداشت و به دلیل اخلاقش نیکویش محبوبیت خاصی در بین رزمنده ها داشت، در برخورد با نیروهای زیر دست، بسیار متواضع و همواره چهره ای متبسم و خنده رو داشت و در صحنه های آموزش و عملیات بسیار قاطع و پر صلابت بود که این دو مورد در امر فرماندهی بسیار حائز اهمیت است.
***
در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و حدود ۴ سال با همسرش زندگیکرد. هرچند در آن ۴ سال خیلی کم با او بود و بیشتر در جبهه بود. روزهایی هم که به منزل می آمد در بیرون از خانه فعالیت های دیگری را انجام می داد.
ثمره ازدواج حاج قاسم یک دختر به اسم زهراست که پس از شهادت پدرش به دنیا آمد.
***
در یکی از عملیات ها، رزمندگان به سیم خاردارها برخورد کردند. حاج قاسم و دوستش داوطلبانه خود را بر روی سیم خارها افکندند، بدن هایشان پلی برای عبور رزمندگان شد. دوستش به شهادت نائل گشت و حاج قاسم با جراحت های بسیار شهادت را به انتظار نشست.
***
سردار شهید حاج قاسم اصغری در پاکسازی میادین مین سردشت به همراه شهید حاج رسول فیروزبخت در اثر انفجار مین والمری در آبانماه ۶۶ به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید قاسم اصغری
پس از حمد و ستایش خداوند تبارک و تعالی و درود بیکران بر خاتم الانبیاء (ص) و سلام بر امامان معصوم (ع) و سلام بر امام مهدی علیه السلام منجی عالم بشریت و برپا کننده قسط و عدل و بر نائب بر حقش امام خمینی(ره) که خداوند سایه پر برکتش را از سر همه ملل مظلوم جهان تا ظهور آقا امام زمان (عج) مستدام بدارد و سلام بر شهدای به خون غلطان جبهه های نبرد حق علیه باطل و سلام بر خانواده معظمشان که خداوند به آنها صبر جمیل و اجر جزئیل عنایت بفرمایید.
انا الله و انا الیه راجعون ما از خدایم و بازگشتمان به سوی خداست بشر روزی با این دنیای فانی وداع می نماید و در پیشگاه ربوبیت حاضر و به عمل گذشته و آینده اش واقف می شود.
وای و صد وای بر آنان که قدر خودشان را در این چند روزه دنیا فانی نمی دانند یعنی دستشان را پر نمینمایند و به اخلاق حسنه و اعمال نیک آراسته نمی شوند افسوس که دل می بندند و دوست میدارند چند روزه دنیای فانی را همچنان دل می بندند که انگار چند صد سال عمر می نمایند. غرور می ورزند غفلت زده اند و سرکشی میکنند و در نهایت از درگه خداوند رانده می شوند. میگویند وقتی ملک الموت پیش شان می آید و می خواهد قبض روحشان بنماید اجازه می خواهند یک روز دیگر به آنها مهلت داده شود و به آنها اجازه داده نمی شود می گویند یک ساعت و باز هم اجازه داده نمی شود . هرچه اصرار می کنند کسی به حرفشان گوش نمی دهد. می گویند آن روز حسرت است حسرت از این که چرا این چند روزه دنیا را در غفلت به سر برده اند چرا باعث غضب خدا شده اند چرا قلب ائمه معصومین (ع) را به درد آورده اند چرا گناه کردند معصیت نمودند.
خدایا شرمسار و خجلم که مدتی از عمرمان به زشتی گذشت به غفلت و معصیت گذشت چگونه می توان در آن دنیا سر بلند کرد در صورتی که جز معصیت و گناه کوله بار دیگری نداریم شکر خدای را که باز چند صباح از عمرمان در کنار برادران عزیز و بزرگوار و مخلص دین بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جبهه های نور علیه ظلمت گذشت در کنار شهدای بزرگوار و گران قدر گردان از کنار معلولین و مجروحین و مفقودین گذشت خدا خود بهترین شاهد است و خود می داند که این حقیر عاصی به هیچ وجه من الجوه صلاحیت آمدن به این منطقه پاک و مقدس در کنار این عزیزان و سروران را نداشته ام. خدایا الحمدلله رب العالمین صلوات.
خدایا تو خود می دانی که خواسته ای جز رضا و خشنودی تو ندارم. از سویی به گناهم و سراسر عمری که به بیهودگی و غفلت گذرانده ام نگاه می کنم تنم می لرزد. می گویم نکند مرا نبخشی و از سوی دیگر به رحمت و فضل و بخششت نگه می کنم امیدم به رحمت و بخشودگیت زیادتر می شود. انشاءالله که سربلند و سرافراز همه مسلمین باشند انشاءالله مسلمین با دست پر به پیشگاه خداوند منان حاضر شوند. زنگارها و حجاب های مابین من و خودش را کنار بزند و با دیده دل ان شاءالله جهان حق را هر چه زودتر ببینیم. و از این دنیای سراپا معصیت و گناه هر چه زودتر پرکشیم. خدایا مرگی به جز شهادت در راه خودت برای همه رزمندگان اسلام و این حقیر مده. خدایا این برادران بسیج و یاران امام را و برادران سپاه ارتش را محفوظ بدار. خدایا ظلم و ستم را برکن ضمناً اعلام کنید هر کس حق الناس می خواهد باید اقدام کند. از همه که صدای بنده را می شنوند می خواهم که بنده را حلال کنید. از همه لحاظ اخلاقی دینی و اجتماعی مادی و… و امیدوارم که بنده را مدیون خون شهدا نکرده باشد و شما هم نباشید بشتابید که وقت جبران زیان ها هم نیست.
والسلام ۱۸/۵/۶۶
آثار تولید شده درباره شهید قاسم اصغری
کتاب
نام کتاب: حاج قاسم
نویسنده: حمید کاظمی صیاد
نشر: پیکان
کتاب «حاج قاسم» به زندگینامه و سیره حیات طیبه سردار شهید حاج قاسم اصغری (جانشین گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام پرداخته است. نویسنده در این کتاب عشق به امام(ره)، ازدواج شهید، توکل و توسل شهید، شوق انقلابی، خاطره ای از دوران تحصیل شهید، عشق به شهادت را به رشته تحریر درآورده است.
این کتاب در کتابخانه ایثار و شهادت اداره کل شهرستان های استان تهران واقع در خیابان شهید رجایی – نرسیده به پل آزادگان – جنب مسجد ولی الله اعظم موجود می باشد. و با شماره تماس ۲۰۰۰-۵۴۱۳-۰۲۱ قابل دریافت است.
قسمتی از کتاب؛
شجاعت شهید
بچه های لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام عملیاتی سختی را پیش داشتند، بعد از این که دشمن آتش بس اعلام کرد و عملیات به پایان رسید، پیکر ۲۳ نفر از شهدا که جان خودشون را نثار کرده بودند و همچون شقایق به خون غلطیده بودند نزدیک به منطقه دشمن افتاده بود.
قاسم به فرمانده گفت که اجازه بدهد او جسدها را به عقب انتقال بدهد. همه از جمله فرمانده مخالفت کردند چون جسدها در موقعیت خطرناکی قرار داشتند و امکان شهید شدن خود قاسم هم بود. ولی قاسم با اصرار این کار را انجام داد…
۳ دیدگاه ها
۶ آذر ۱۴۰۰ در ۱۰:۱۶ ق٫ظ
نرگس
خوب بود به دردم خورد
۲۵ آذر ۱۳۹۹ در ۹:۴۴ ق٫ظ
نسترن پشوتن
خیلی متن های فوق العاده ای بودن
ممنونم🙏🏻🧡
۲۱ دی ۱۳۹۹ در ۸:۲۴ ب٫ظ
خانی
بسیارعالی هم تصاویر و هم متنها مارا به همراه حسرتها به سفری نه چندان دور برد دوران یک دلی و یک رنگی وصفا وصمیمیت و وحدت قلبی یاد باد آن روزگاران یاد باد