شهید علی ثناجو
نام پدر: ولی الله
نام مادر: بی بی فاطمه
تاریخ تولد: ۱۳۴۷
محل تولد: کرج
شغل: آهنگر
سن: ۱۸ سال
شهادت: ۴ بهمن ۱۳۶۵
محل شهادت: شلمچه
عملیات: مرحله سوم کربلای ۵
گردان: حضرت علی اکبر(ع)
مزار: شهریار – بی بی سکینه
آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)
زندگینامه شهید علی ثناجو
شهید علی ثناجو در یکم فروردین سال ۱۳۴۷ در شهرستان کرج متولد شد، پدرش ولیالله، کشاورزی میکرد و مادرش بیبیفاطمه نام داشت. پس از سپری کردن دوران کودکی تا دوم راهنمایی درس خواند. سپس به شغل آهنگری روی آورده و به فعالیت پرداخت ، پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نهادهای انقلابی در بسیج شروع به فعالیت کرده و دست از همکاری بر نمی داشت با شروع جنگ تحمیلی خیلی تمایل به شرکت در جبهه و دفاع از آب و خاک کشور را داشت اما به دلایلی موفق به رفتن جبهه نشد، تا این که در سال ۶۵ در آذر ماه به منطقه جنوب اعزام شد و پس از دو ماه حضور در آن منطقه و حماسه آفرینی و شرکت در عملیات غرور آفرین کربلای پنج در تاریخ چهارم بهمن ۱۳۶۵ بر اثر اصابت تیر و ترکش دعوت حق را لبیک گفته و عاشقانه به سوی معبود خود شتافت. پیکر وی را در گلزار شهدای بیبیسکینه شهرستان شهریار به خاک سپردند.
آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)
وصیتنامه شهید علی ثناجو
پیامم به امت حزب الله این است که همچون همیشه پشتیبانی خود را از روحانیت کنند و از خط امام و ولایت فقیه دور نشوید و فرمایشات امام عزیزمان را به جان خریده و یک به یک به آن عمل کنید.
ای امت شهیدپرور! بیدار باشید و با یکدیگر اتحاد داشته باشید و نگذارید منافقی خود را در لباس سپاه، بسیج، روحانیت و… رخنه کرده و شما را از راه خود منحرف کرده، باز تأکید می کنم که مبادا با افرادی که با زبان و کردارشان به اسلام و امام عزیزمان نیشخند می زنند رفت و آمد داشته باشید! بلکه از آنها فاصله گرفت.
پیامم به شما برادران و خواهران محصل حزب اللّهی این است که شما باید درستان را خوب بخوانید که این انقلاب در آینده به تحصیل کرده های مخلص چون شما احتیاج دارد. ما را این بچه های نادرست، این یانکی ها که به این انقلاب و اسلام معتقد نیستند از شما سبقت گرفته و در آینده اداره ی مملکت را در اختیار گرفته و خون این ملت مستضعف را بمکد. پس بدانید که اگر در کلاس بمانید و درس نخوانید به این انقلاب لطمه زده اید.
پیامم به شما جوانانی که تا به حال موفق نشده اید به جبهه بیایید این است که ای جوانان عزیز! بیایید تا دیر نشده و پشیمان نشده اید، بیایید که اسلام الآن به شما احتیاج دارد، بیایید که جبهه محل خود سازی است، بیایید تا ببینید این بسیجی ها چطور شب ها با خدای خود خلوت کرده و راز و نیاز می کنند و چطور با دشمنان اسلام و قرآن می جنگند و جان خود را فدای اسلام می کنند.
از شما امّت حزب الله تقاضا دارم که این بسیج را تقویت کرده و از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید بلکه آنها را در این راه یاری کنید. از شما دوستان و خانواده گرامی ام انتظار دارم که برای من گریه و زاری نکنید که با این کارتان دشمنان انقلاب و اسلام را شاد می کنید… می خواهم سنگر خالی ام را پُر کرده و سلاح خون آلوده ام را برداشته و با دشمنان اسلام و قرآن بجنگید و این را بدانید که شهادت آرزوی من بود.
شما ای خواهر و مادر عزیزم! می توانید با حجاب خود و شرکت در نماز جمعه ها مُشت محکمی به دهان این ضدّ انقلاب بزنید تا بدانند که با شهادت من دست از این انقلاب و امام بزرگوارمان نخواهید برداشت.
پدرجان! اگر جسد من به دستتان رسید در بی بی سکینه بخاک بسپارید و اگر جسدم به دستتان نرسید ناراحت نباشید چون جسد ارزشی ندارد بلکه آن روح است که پرواز می کند و به ملکوت می پیوندد إن شاءالله.
در آخر امیدوارم که خداوند عمل ناچیز مرا مورد قبول خود قرار بدهد و خونی که از من ریخته می شود در راه پیروزی اسلام و قرآن باشد إن شاءالله.
دیدن وجه خدا هست مرا آرزو – وجه خدا ای عزیز، روی حسین است و بس – روح بزرگ مومن عصیان نمی پذیرد – طبع بلند مردان پستی نمی گزیند – بر خروشید که هنگام خروش است هنوز – خون یحیی زان تشت بجوش است هنوز – تیغ را وامگذارید که سردار حسین – حر باخته اش بر سر دوش است هنوز. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار. جنگ جنگ تا پیروزی.
سه شنبه ساعت پنج و نیم ۳۰ دیماه ۱۳۶۵
آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)
فرم ها
آرشیو گردان حضرت علی اکبر(ع)