خدایا، معبودا، اول مرا پاک و مطهر گردان. زیرا من بنده گنهکار و ضعیف هستم. هم بد کردم و هم طاقت آن آتش سوزان جهنمت را ندارم و «انا عبدک الضعیف» چه بکنم جاهل و نادان بودم اما خوشحالم از اینکه راهى جلوى من نهادى. نمیدانم که آیا توانستم رسالت خود را که بر دوش من بوده انجام بدهم یا نه. در آخر، شهادت حقیقى در راهت را نصیبم بگردان که بهترین مردن است.
اینک آن لحظه حساس فرا رسیده که انسان باید در راه حضرت حق جهاد کند و در این بین، شهادت و کشته شدن در راه دوست را بپذیرد و یا زندگى ذلت بار و ننگین را قبول کند که هرگز هیچ انسان عاقلى راه دوم را انتخاب نخواهد کرد زیرا مولایش و سرورش حضرت حسین بن على(ع) در آن صحراى سوزان کربلا فریاد برآورد براى من مردن در راه حضرت دوست بهتر از زندگى ذلت بار و ننگین است و در جائى دیگر امام صادق (ع) میفرمایند: الدنیا جیفته و طلابها کلاب. منظور امام از این سخنانش چنین است که اى انسانى که دل به دنیا بستهاى و در مادیات غوطه میخورى، دست از دنیا بردار که این جهان فانى است و از بین خواهد رفت و چند صباحى نیست که در این دنیا آزمایش مى شوید. بیا و از این دنیاى زودگذر چشم بپوش و به معنویات خدا بنگر وگرنه با سگ فرقى نخواهى داشت.
مردن راهى است که همه باید بروند اما چه بهتر که خود انسان چگونگى آن را انتخاب نماید، مردن در بستر یا شهادت در راه محبوب؟
پدر و مادر عزیزم! اگر با بدن بى جان و بى دست و پاى من روبرو شدید ناراحت و دلسرد نشوید زیرا من از علىاکبر امام حسین(ع) و ابوالفضل العباس(ع) عزیزتر نبودهام و اگر هم مفقود شدم بهتر است براى من و شما. اگر جنازه من نرسید، به بهشت زهرا سر خاک شهداى گمنام بروید. از شما میخواهم که چون زینب کبرى صبور و بردبار باشید که خدا صبرکنندگان را دوست میدارد. همیشه گوش به فرمان امام باشید و به نداى یاوهگویان اعتنا نکنید. دست از دامان اهل بیت عصمت و طهارت برندارید که ما هر چه داریم از آنان است.