بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی
و اینجانب جعفر حسینی فرزند محمدعلی، وصیتنامه خود را شروع میکنم:
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان نبرید که کسانی که در راه خدا کشته میشوند مردگانند بلکه زندگانند و در پیش خدا رزق دارند و روزی میخورند.
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص
در عشق قدم نهادن کسی را که مسلم شود تا خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار، عشق آتش است هرجا که رود سوزد و به رنگ خود گرداند و وجود عاشق از عشق است.
سلام بر پدر و مادر عزیزم، ای پدر و مادر عزیزم تا به حال مرده بودم و این لحظه آغاز جهاد و شهادت است و این احساس را در خود میبینم که تازه دارم متولد میشوم و زندگی جاویدان خود را آغاز میکنم.
شهادت انسان را به درجه اعلای ملکوت میرساند و شهادت در راه خدا و اسلام شیرین است و مانند گل محمدی میماند.
خدایا شهادتم را در راه اسلام و قرآن که خاری در چشم دشمنان است بپذیر.
و ای مادر مهربان و عزیزم سلام گرمم را بپذیر و حلالم کن و مبادا در شهادت من گریه کنی و اشک بریزی چون که این شهادت برای من عروسی است و باید برای عروسی پسرت جشن بگیری و خوشحال باش که این افتخار بزرگ نصیب پسرت شده.
و ای پدر ارجمندم مرا حلال کن و با استقامت و صبر و شکیبایی از انقلاب دفاع کن، شما هم خوشحال باش و برای این سعادتی که نصیب پسرت شد افتخار کن و جشن بگیر.
ای خواهر و برادران عزیزم شما را به خدا قسم که قدر و ارزش یکدیگر را بدانید و به هم کبر و حسد نورزید، و خلاصه از بدگویی با هم خودداری کنید و گرنه بعدا پشیمان میشوید.
و ای عزیزانم بهترین هدف؛ الله است و چیزی که میتواند ما را زودتر به الله برساند راه حق و خط صاف ولایت فقیه و امام خمینی است. تا جان دارید در این راه جان فشانی کنید حتی تا مرز شهادت و سنگر مسجد را خالی نکنید.
و ای برادر جانم ابوالفضل تو هم دنبال راه حق برو و شجاع باش.
و شما ای پدر و مادر عزیزم من یک ماه و نیم روزه قضا دارم و در حدود شش هفت ماه نماز قرض دارم یا بگیرید و یا بدهید بیرون بگیرند.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
به امید پیروزی اسلام و فرج هرچه زودتر امام زمان
دوستدار شما جعفر