شهید رمضانعلی بندسری

نام: رمضانعلی

نام خانوادگی: بندسری

نام مادر: زیور

نام پدر: یاورعلی

تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۱/۳

محل تولد: قزوین

وضعیت تاهل: مجرد

میزان تحصیلات: دوم متوسطه

سن: ۱۸ سال

تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱/۲۱

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای ۸

گردان: حضرت المهدی(عج)

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: تهران، گلزار شهدای یافت‌آباد

زندگی‌نامه

شهید رمضانعلی بندسری در سومین روز سال ۱۳۴۸، در شهر قزوین دیده به دنیا گشود. پدرش یاورعلی و مادرش زیور نام داشت. خانواده اش کشاورزانی دیندار بودند.

خانواده رمضانعلی پس از مدتی به اتفاق به تهران مهاجرت کرده و در منطقه ۱۸ سکونت یافتند. رمضان هم تحصیل خود را در مقطع دبستان آغاز کرد. پس از مدتی بمنظور کمک به مخارج زندگی شبها درس می خواند و روزها را در یک کارگاه شیشه سازی کار می کرد.

او به خاطر علاقه وافری که به انقلاب داشت به عضویت بسیج درآمد و در این عرصه فعالیت خود را ادامه داد تا اینکه برای دفاع از میهن، دانش‌آموز دوم متوسطه بود که خانه و کاشانه را رها کرد و به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت.

او پس از چندین بار حضور در مناطق عملیاتی، سرانجام در جریان عملیات کربلای ۵ در منطقه دریاچه ماهی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به دیدار معبود شتافت و به فیض شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای یافت‌آباد شهر تهران واقع است.

وصیت‌نامه

اول ستایش خداوند عزوجل که مرا آفرید و مرا در خط مستقیم یاریم نمود که توانستم توفیق الهى پیدا کنم که در زمان ولایت و امامت نایب بر حق امام زمان(عج) یعنى امام امت در جنگ سپاه اسلام با کفر تحت فرماندهى امام زمان(عج) با آگاهى تمام راه حق و حقیقت را انتخاب کنم و به این نعمت عظیم شهادت که سعادت دو جهان در آن نهفته است دست یابم که مى دانید شهادت درى است‌ از درهاى بهشتى که فقط به روى خاصان اولیاء خداوند و پاکان وى باز است و خنجرى است بس برنده بر گلوى دشمنان دین و قرآن و شهادت. همان طور که امام عزیزمان فرمودند شهادت کمال انسان است.

من از روى ادب دست و پاى تمامى کسانى را که در راه خدا خدمت مى کنند بخصوص برادران بسیجى که جبهه ها را با خون خود رنگین کرده اند و نهرهایى از خون راه انداخته اند و صداى تکبیرشان دشمن را به لرزه درمى آورد، در پشت جبهه در شهرها تا پاسى از شب بیخوابى مى کشند و از حریم اسلام دفاع مى کنند که مبادا منافق یا خائنى به اسلام و انقلاب ضربه بزند و دست و پاى اینها را مى بوسم. من خاک زیر کفش این بچه ها و این خدمتگزاران اسلام مى باشم.

از تمامى مردم این خواسته را دارم که همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید.

آنقدر به جبهه مى روم و مى جنگم تا شهید شوم.

اى جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که امام حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که حضرت على(ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بى تفاوتى بمیرید که حضرت على اکبر حسین در راه امام حسین(ع) با هدف شهید شد…

برادران! استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها براى تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید که هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیون متعهد جدا نکنند. اگر چنین کردند روز بدبختى مسلمانان و روز جشن ابرقدرتها است.

اگر فیض شهادت نصیبم شد آنانکه پیرو امام امت نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند اما باشد که خون شهدا آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهى نزدیکشان کند.

سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. با خداوند پیمان مى بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین(ع) همراه باشم و سنگر او را خالى نکنم تا هنگامى که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامى امام زمان(عج) به اجرا در آید.

و اى خواهرانم در شهادت من صبر و تحمل داشته باشید و حجاب خویش را حفظ کنید و در سنگر حجاب خودتان پاسدار حرمت خون شهیدان باشید.

این دو خط شعر را خودم سرودم:

بسیجى دیده دیدار عشق است

بسیجى میدان دار عشق است

اگر چه کوچک و کم سن و سال است

ولیکن در عمل سردار عشق است

نمایه محتوا: بازتولید (جمع‌آوری اینترنتی و فضای مجازی)

گالری تصاویر

سایر شهدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خانهدسته‌هاحساب کاربریسبد خرید
جستجو کردن