سلام من سال ۱۳۶۶ با حمید تو مدسه راهنمایی عمار خیابان سیمتری نیروی هوایی اشنا شدم حمید چون رزمنده بود سه ماهی از سال تحصیلی که گذشته بود به مدرسه امد و انجا با حمید اشنا شدم خیلی پسر مومن با ادب سر به زیر و با حیایی برد با این که سنی نداشت ولی خیلی بزرگ بود هر چقدر از خوبیاش بگم کم گفتم با این که وضع مالی خوبی داشتند خیلی ساده لباس میپوشید و زندگی میکرد یکبارم که به مشهد رفته بود برام عطر و جا نماز اورد خدا رحمتش کند روحش شاد
شهادت؛ تزریق خون است بر پیکر اجتماع، اگر اجتماعی بخواهد زنده و سالم بماند و حرکت فی سبیل الله داشته باشد باید بهای آن را هم بپردازد. چنین جامعهای مسلما و یقینا باب طبع و میل ابر جنایتکاران و مردم سودجو و دنیاپرست نیست، لذا از همهسو و به هر قیمتی که شده به وسیلۀ دشمنان خدا و رسول(ص)، مورد اذیت و آزار قرار خواهد گرفت چراکه نابودی خودشان را در پیشرفت دین خدا و برقراری حکومت عدل الهی میدانند.
سلام من سال ۱۳۶۶ با حمید تو مدسه راهنمایی عمار خیابان سیمتری نیروی هوایی اشنا شدم حمید چون رزمنده بود سه ماهی از سال تحصیلی که گذشته بود به مدرسه امد و انجا با حمید اشنا شدم خیلی پسر مومن با ادب سر به زیر و با حیایی برد با این که سنی نداشت ولی خیلی بزرگ بود هر چقدر از خوبیاش بگم کم گفتم با این که وضع مالی خوبی داشتند خیلی ساده لباس میپوشید و زندگی میکرد یکبارم که به مشهد رفته بود برام عطر و جا نماز اورد خدا رحمتش کند روحش شاد